رفتن به بالا
  • پنجشنبه - 29 تیر 1402 - 17:23
  • کد خبر : ۱۶۳۶۸
  • چاپ خبر : وقتی محسن چاوشی از «حسین» خواند + صوت

وقتی محسن چاوشی از «حسین» خواند + صوت

محسن چاوشی از آن هنرمندانی است که همیشه به نوعی ارادت خود را به ائمه اطهار و خاندان پیامبر (ص) ابراز کرده است و آثار متفاوتی از «امام رضا(ع)»، «ظهر عطش»، «غدیر خون» و «عدل موثق» گرفته تا «حسین» را درباره واقعه عاشورا خلق کرده است. در همه این سال‌ها هر کسی به نوعی و […]

محسن چاوشی از آن هنرمندانی است که همیشه به نوعی ارادت خود را به ائمه اطهار و خاندان پیامبر (ص) ابراز کرده است و آثار متفاوتی از «امام رضا(ع)»، «ظهر عطش»، «غدیر خون» و «عدل موثق» گرفته تا «حسین» را درباره واقعه عاشورا خلق کرده است.

در همه این سال‌ها هر کسی به نوعی و به وسیله‌ای ارادت خود به سید و سالار شهیدان نشان داده است و هنرمندان موسیقی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. طی سال‌های اخیر نیز آثار موسیقی زیادی با مضمون عاشورایی تولید شده‌اند که برخی از آنها مورد استقبال بیشتری از طرف مخاطبان قرار گرفته‌اند. در این میان همیشه این نقد از سوی برخی اهالی موسیقی وجود داشته است که چرا نوحه‌ها و آثاری که برای ایام عزاداری ساخته می‌شوند به سمت و سوی موسیقی پاپ رفته‌اند و بر اساس موسیقی ایرانی و با حفظ ساختار گذشتگان تولید نمی‌شوند.

البته در این میان هستند افرادی هم که معتقدند،‌ بهتر است هنرمندان برای جذب مخاطب با سلیقه مردم همسو و هم جهت شوند.

محسن چاوشی (خواننده مطرح موسیقی پاپ) از آن هنرمندانی است که هم بین مردم محبوبیت دارد و هم اینکه طی سال‌های اخیر علاقه خود را به تولید آثار مذهبی نشان داده است.

یکی از آثار این هنرمند با مفهوم مذهبی، قطعه «حسین» است که ترانه‌سرایی، آهنگسازی، تنظیم، میکس و مسترینگ این اثر را چاوشی به تنهایی انجام داده است.

می‌توانید این اثر را که به صورت رایگان از سوی چاوشی در اختیار مخاطبان قرار گرفته، بشنوید:

متن شعر قطعه «حسین» به این شرح است:

از دور ندا داد برادر
برده‌اند سر و دست و تنم را
بستند به ناحق ره حق را
کشتند گلوی نفسم را

دستی که بدادی به خدایت
دستان خدا بود، بریدند
آن دست ببرد سر هر را
خشکانده همه کار و کسم را

بی‌دست به دیدار خدا شو
خود مست به دیدار خدا شو
سیراب شوی از بر معبود
من نیز شکستم قفسم را

هر آنچه که دلبستگی‌ام بود
از بند دل و جان برادر
دادم به رهش جانم و حتی
فرزند صغیر نورسم را

من تاج چه خواهم که نیرزد
تاجی که پر از نخوت و رنگ است
من در پی حق آمده بودم
بر تیغ کشانم هوسم را

گر باز بیایم به زمانت
گر باز کشانند به تیغم
تقدیم کنم جان و سرم را
تعظیم کنم دادرسم را

لبخند نیامد به لبانم
از فتنه‌ی گردن به جرس‌ها
رو ترش کنم اهل هوس را
عباس بداند عبسم را

لبخند نیامد به لبانم
از فتنه‌ی گردن به جرس ها
رو ترش کنم اهل هوس را
عباس بداند عبسم را

هر بار بیاید شب هجران
در گور بلرزد تن شیطان
افتاده ز چشم نور، بنگر
خود نور مزار خلصم را

آن ذبح خیالش که بریده است
اما به زمین هرزه‌ی خود را
این داس هرس کرد هوس را
خود آ به تماشا هرسم را

منبع: ایسنا

اخبار مرتبط


ارسال دیدگاه