رفتن به بالا
  • شنبه - ۱۶ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۳:۵۷
  • کد خبر : ۵۱۹۳
  • چاپ خبر : موسیقی بومی ایران / قسمت دوم

موسیقی بومی ایران / قسمت دوم

صفحه موسیقی – علی تاجیک : بخش دوم ، تقسيم بندی موسيقی قشقایی /عاشيقها در بخش آغازين مقدمه اي بر موسيقي قشقايي به رشته ي تحرير درآمد و گفته شد كه اين موسيقي بر خلاف موسيقي سنتي ايران بر اساس رديف نيست بلكه دسته بندي مخصوص به خود را داراست . در واقع در موسيقي قشقايي […]

صفحه موسیقی – علی تاجیک :

بخش دوم ، تقسيم بندی موسيقی قشقایی /عاشيقها
در بخش آغازين مقدمه اي بر موسيقي قشقايي به رشته ي تحرير درآمد و گفته شد كه اين موسيقي بر خلاف موسيقي سنتي ايران بر اساس رديف نيست بلكه دسته بندي مخصوص به خود را داراست . در واقع در موسيقي قشقايي بر اساس نوازنده هاي آنان گروه بندي ميشود .
تقسيم بندي موسيقي قشقايي
« عاشیق » ها
« چنگی » ها
« ساربان » ها

 

عاشيق ها
عاشيق ها بداهه نواز و بداهه خوان هایی بوده اند عارف ، كه ايل به ايل ميگشتند و منظومه ميساختند و نام دليران و مشاهير هر ايل (كه عموما جنگاوران معروف آن ايل بودند ) را با ساز و آواز خود جاودانه ميكردند . اين هنرمندان در فرهنگ ايلاتي خود داراي جايگاه پر اهميتي همچون ريش سفيدي و داوري را نيز بر عهده داشتند كه اين خود نشان از جايگاه بلند هنر و هنرمند در فرهنگ بومي ايران زمين است . چرا كه هر كسي كه به آموختن هنر تلاش ميكرد به موازات آن نيز به عالم معنا دست مياخت .
فريد خامنه استاد پژوهشكده ي انسان شناسي ميگويد : “شاگردان مکتب عاشیقی برای آن که ساز به دست گیرند و به مرتبه عاشيق نائل شوند، بعد از رنج زیاد برای فراگرفتن فنون عاشيقی، در برابر استاد آزمایش می شوند تا اجازه نواختن ساز به آنها داده شود. شیوه آزمودن شاگردان در گذشته این گونه بود که آنچه را از داستان ها و حماسه آموخته بودند، همراه با ساز به شکل گفت وگوی دونفره بر زبان می راندند و استاد، هنر حماسه سرایی آنها را ارزیابی می کرد و هر آنکه پیروز می گردید بعد از آن عاشیق نامیده می شد و ساز می نواخت و هر که پذیرفته نمی شد، سازش را بازپس می داد و این شکست بزرگی بود. اینک این سنت کنار گذاشته شده و دوستداران این گونه موسیقی، آسان تر به منزلت می رسند.”

0a3c6251-b060-448a-a155-cff94bc33d2232
عاشيقهاي قشقايي ريشه ي مشتركي با عاشيقهاي آذري دارند چرا كه گفته ميشود از مناطقي مانند قفقاز، شيروان و شكي به فارس كوچ كرده اند .همچنين مضامين موسيقي آنها به عاشيق هاي آذربايجاني نيز نزديك است . اما به لحاظ موسيقايي تفاوت هاي عمده اي با يكديگر دارند .
سازي كه عاشيق ها با دستان خود بر آن زخمه ميزنند كمانچه است اما از ابتدا چنين نبوده و در اصل ساز عاشيقي چگور يا قوپوز بوده است . چگور سازي است زهي مضرابي با كاسه اي حجيم و نيمه گلابي كه داراي 9 تكه و 9 سيم ميباشد . در 9 تكه بودن آن چنين روايت شده است كه چون جمجهي انسان 9 تكه است ،كاسه ي ساز نيز بايد چنين باشد . همچنين شكل سنتي اين ساز داراي 9 وتر، 9دستان بوده است .
از ميان سيمهاي اين ساز 4 سيم قابليت توليد نغمه و مابقي توانايي واخواني دارند .ليكن در شكل سنتي و اصيل آن اين سيمها در سه رديف سه تايي قرار ميگرفتند . رديف اول كار اجراي نغمه را بعده داشت . رديف دوم واخان بود و كوك هم روي همين رديف بود و سه تاي آخر هم واخوان بودند .
عاشيقهاي قشقايي همراه با اين ساز ، آوازها و سروده هاي مشهوري چون گرایلی و باسمه گرایلی ،کوراوغلو، غریب و صنم، اصلی و کرم و کوچ عیوض را ميخواندند . كه هر كدام از آنها بيانگر حالات ، احساسات و يا تاثيرات تاريخي اجتماعي عاشيق سراينده ي آن ميباشد كه با توجه به اقبال عمومي جامعه ي ايلاتي سينه به سينه محفوظ مانده است .
يكي از نشانه هاي برجسته ي آوازهاي عاشيقي محزون بودن آنست كه براي اين موضوع دلايل متفاوتي را ميتوان بر شمرد . شايد مهاجرتهاي اجباري و دور ماندن از يار و ديار و مصائب و مشكلاتي كه اين قوم در طول تاريخ متحمل شده است را از جمله دلايل اصلي حزن آواز عاشيقي دانست .

 

منابع :
درویشی،محمدرضا / دائرةالمعارف سازهای ایرانی، صفحهٔ ‍۲۳۰، مؤسسهٔ فرهنگی هنری ماهور، تهران، ۱۳۸۰
Studies on the Soviet Union – 1971, Volume 11 – Page 71
خامنه،فريد /عاشيقها خنياگران قوپوز به دست 26 شهريور 93 ، سامانه ي انسانشناسي و فرهنگ
لغتنامه دهخدا.
«موسیقی عاشیقی آذربایجان شرقی». موزه مجازی آثار معنوی ایران.
بهرنگی، صمد/مجموعه مقاله‌های صمد بهرنگی. انتشارات روزبهان، ۱۳۴۲.
نصری اشرفی ،جهانگیر/ نمایش و موسیقی در ایران، تهران: انتشارات اَروَن، ۱۳۸۳
«عاشیقلار دئیشمه سی، پایان یافت». سایت سازمان فرهنگی هنری شهرداری تبریز، بیستم تیر 1391.
گرشهانقی ،حمیدسفید/«نگاهی به هنر و ادبیات عاشیق‌های آذربایجان»
کریم آبادی، زهرا/موسیقی آذربایجان، پاییز 1377ژچ
اکبر زاده ،علی و سپهرفر، سیروس و سپهرفر ،حسن /مردم نگاری شهرستان ارومیه، جلد دوم، پژوهشکده مردم شناسی، سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، شهریور 1372
بهمن بیگی، محمد./عرف و عادت در عشایر فارس. شیراز: نوید شیراز، ۱۳۸۱.

اخبار مرتبط


ارسال دیدگاه