رفتن به بالا
  • دوشنبه - ۷ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۵:۴۹
  • کد خبر : ۱۴۶۲۷
  • چاپ خبر : زن و نقالی؛ باور کردنی نیست ولی حقیقت دارد!

زن و نقالی؛ باور کردنی نیست ولی حقیقت دارد!

نقالی از کهن‌ترین آیین‌های قصه‌گویی در تاریخ ایران است که با حماسه، اساطیر و پهلوانان بزرگ ایران زاده شده و نقال، پاسدار آئین کهن، ادبیات و موسیقی فولکلور ایران است. نقالی از آثار غیرملموس فرهنگی ایران است که از گذشته‌های دور و در قهوه‌خانه‌ها، روایت‌گر پهلوانی‌های اساطیر ایران بوده و پلی برای انتقال این افسانه‌ها […]

نقالی از کهن‌ترین آیین‌های قصه‌گویی در تاریخ ایران است که با حماسه، اساطیر و پهلوانان بزرگ ایران زاده شده و نقال، پاسدار آئین کهن، ادبیات و موسیقی فولکلور ایران است.

نقالی از آثار غیرملموس فرهنگی ایران است که از گذشته‌های دور و در قهوه‌خانه‌ها، روایت‌گر پهلوانی‌های اساطیر ایران بوده و پلی برای انتقال این افسانه‌ها به نسل‌های بعد بوده است و برای سالیان سال مردان هنرمندی روایتگر داستان های فردوسی برای مردمان بودند، اما گاهش نیز زنان به این عرصه پا گذاشته اند و روایتگر داستان زندگی اساطیر ایران شدند.

۷ فروردین ۱۴۰۲، روز هنرهای نمایشی، بهانه‌ای شد تا دقایقی پای صحبت یکی از معدود بانوان نقال کشور بنشینیم.

آتنا بیات متولد ۱۳۸۳، نقالی را از ۱۴ سالگی آغاز کرد و پله‌های پیشرفت را با سرعت طی کرد، به گونه‌ای که می‌توان گفت از چهره‌های برتر نقالی استان مرکزی و برنده چند جایزه ملی و بین‌المللی است.

مرز میان نقل و نقالی با شاهنامه‌خوانی

آتنا بیات گفت: نقال بودن به این معناست که در داستان‌های شاهنامه عمیق شده، اشعار را خوانده و برداشت خود را به متن یا طومار تبدیل کرده یا از طومارهای موجود سایر مرشدان استفاده می‌کنید. طومارهایی از قبیل “هفت لشکر” و “مشکین نامه” که توسط مرشدهای پیشکسوت نوشته شده‌ است. نقال کسی است که از این متن‌ها استفاده می‌کند. شاهنامه‌خوان کسی است که اشعار را حفظ کرده و آنها را “برخوانی” می‌کند و در اجرای خود از نثر استفاده نمی‌کند.

هنری ارزشمند اما بی‌بهره از انجمن

وی اظهار کرد: به قول مرشد سعیدی(سید مصطفی سعیدی، از قدیمی‌ترین نقالان ایران، درگذشته در سال ۱۳۹۸) به پهنای خیابان‌های تهران نقال وجود دارد، اما کسانی که معرفت نقالی را به درستی درک کرده باشند، کمتر از انگشتان یک دست هستند. متاسفانه بسیاری از گنجینه‌های ارزشمند نقل و نقالی ما فوت کرده‌اند.

وی ادامه داد: نقالان از یک گروه یا انجمنی که در آن جمع شده و به گفت و گو بپردازند و دانسته‌های خود را به اشتراک بگذارند، بی‌بهره اند. اگر این اتفاق برای نقالی رخ بدهد، بسیار خوشایند است. تنها در جشنواره‌هایی که حوزه هنری برگزار می‌کند یا جشنواره‌های آزاد شاهنامه‌خوانی و نقالی، نقال‌ها دور هم جمع می‌شوند؛ گفت‌وگو کرده و دیداری تازه می‌کنند.

نقالی و درآمد؛ خودت باش تا شاهنامه به کمک بیاید!

وی افزود: همیشه تلاش می‌کنم از فردوسی و شاهنامه برای خودم صرف نکنم بلکه خود را برای شاهنامه و فردوسی صرف کنم. شخص باید هنر خود را ارائه دهد و به میزان استعدادی که نمایش می‌دهد، اگر مورد پسند قرار بگیرد، درآمد خوبی دارد، اما باید به این نکته اشاره کرد که نقال، از فردوسی برای درآمد استفاده می‌کند یا از توانایی خود استفاده کرده و از شاهنامه برای پیشرفت در این هنر کمک می‌گیرد.

بیات تصریح کرد: درآمد در این حرفه به این بستگی دارد که چقدر در کار خود جدی بوده، چقدر مطالعه می‌کنید و چقدر از استعداد خود برای اینکار استفاده می‌کنید.

نقالی، هنری اساطیری که که جایی در دانشگاه ندارد

بیات با اشاره به نبود رشته دانشگاهی در زمینه نقالی، گفت: رشته‌ای به نام نقالی در دانشگاه وجود ندارد، اما کسانی هستند که رشته تحصیلی آنها تئاتر یا ادبیات نمایشی است و نقالی می‌کنند. بسیاری هم وجود دارند که رشته تحصیلی آنها ارتباطی به هنر و نقالی ندارد اما در این حرفه فعال هستند.

وی اظهار کرد: درکی که فرد از نقالی دارد، بیشتر به وی کمک می‌کند، این که درک کنید چه می‌خواهید بگویید یا چه می‌خواهید بکنید. اما فرا گرفتن درس‌هایی مانند سیاه‌بازی یا نمایش‌های آئینی و سنتی که در رشته تئاتر وجود دارد، کمک می‌کند که نقال بهتری باشید.

نقالی، هنری به ظاهر مردانه که زنان جایگاه خود را در آن یافته‌اند

بیات ادامه داد: تعداد نقال‌های خانم قابل توجه است. از برترین آنها می‌توان به معصومه لشنی اشاره کرد که بیان بسیار شیوا و زیبایی در قصه‌گویی و نقالی دارد. از دیگر نقالان برتر خانم باید به فهیمه باروتچی اشاره کرد که مدرس دانشگاه بوده و در زمینه تئاتر عروسکی نیز فعال است و اجرا و کارهای خود در شاهنامه‌خوانی و نقالی را با مطالعه بسیار پیش می‌برد. از نقالان برتر استان مرکزی نیز می‌توان به محمد صمدیان اشاره کرد.

زن و نقالی، چیزی که به سادگی در باور نمی‌گنجد

وی افزود: مرشد ترابی(ولی‌الله ترابی، از برترین نقالان ایران، درگذشته در سال ۱۳۹۲) معتقد است که نقال باید ساعد دست قوی داشته باشد و از فیزیک مناسبی برخوردار باشد. این مسئله در خانم‌ها کمی متفاوت است. به عقیده من، یک زن نه در ابهت یک مرد بلکه باید خانم‌گونه نقالی کند. باید با همان جنسیت زنانه، راه و شیوه خود را پیدا کرده و بدون تقلید از دیگران، روی صحنه رفته و خودش باشد، باید امضای هرکس پای نقالی‌هایش باشد.

یک جرقه، یک حدس و معلمی که “معلم” بود

بیات تصریح کرد: از کودکی قصه شنیدن را دوست داشتیم و به آن عادت کرده‌ایم. اما من علاقه داشتم قصه‌ها را روایت کنم. علاقه به انتقال قصه و حفظ شعر و داستان در کنار تخیل قوی که داشته و دارم باعث شد از توان “گفتن” خود در قصه‌گویی و نقالی استفاده کنم.

وی اظهار کرد: در دوران مدرسه، معاون پرورشی از دانش‌آموزان برای جشنواره‌های مختلف آموزش و پرورش تست می‌گرفت. وی معتقد بود که از شیوه راه رفتن من مشخص است که نقال خوبی خواهم شد که شاید درست حدس زده بود. بعدها تلاش کردم از این قالب پیشتر حرکت کنم. همیشه تلاش می‌کردم در هر جایگاهی که قرار دارم، بهترینِ خود باشم.

نقالی، ریشه در تاریخ ایران

وی گفت: تاریخچه نقالی حتی به پیش از اسلام باز می‌گردد. در دوران قاجار و صفویه به جای قهوه‌خانه و چایخانه، شربت‌خانه وجود داشت. در این شربت‌خانه‌ها افرادی بودند که قصه‌هایی را نقل می‌کردند یا در اندرونی پادشاهان قصه می‌گفتند. پیشینه قصه‌گویی مانند شهرزاد قصه‌گو به این دوران باز می‌گردد.

وی ادامه داد: در همان شربت‌خانه‌ها، نقاشی‌هایی روی دیوار و پس از آن روی پرده رسم کرده و قصه آن تصویر، از شاهنامه گرفته تا کتب حماسی دیگر، افسانه‌ها تا واقعیت و داستان‌های ملی تا مذهبی را اجرا می‌کردند. نقل و نقالی همینطور ادامه پیدا کرد تا به دوره اسلام، دوره قاجار و دوره کنونی می‌رسد که نقالان معاصر در حال فعالیت هستند.

نقالی، از هنر تا علم

بیات افزود: نقالی ترکیبی از علم و تخصص و استعداد است ابتدا باید بررسی کنید که آیا استعداد آن را دارید یا خیر؛ اگر استعداد آن را دارید باید تلاش کنید تا از طریق کسب آموزش درست، علم آن را به دست بیاورید سپس باید مطالعه کنید تا بتوانید این حرفه را به صورت تخصصی ادامه دهید. تنها علم یا تخصص یا استعداد کافی نیست.

نقالی، آئینی با اهداف ارزشی

وی بیان کرد: نقال کسی است که مفهومی را به مخاطب انتقال می‌دهد. در دنیای امروز به عنوان یک نقال دو هدف را دنبال می‌کنم، اول زنده نگه داشتن این هنر کهن و یاد و نام اساتید پیشکسوتی که اگرچه در بین ما نیستند، اما اگر تلاش‌های آنها در شرایط و موقعیت‌های مختلف نبود، نامی از نقالی نمی‌ماند. هدف دیگر من این است که بعد از پایان اجرا در یک جمع، مخاطب من به این باور برسد که پس از مشاهده اجرا چیز جدیدی را آموخته است.

اجرا، از مدرسه تا جشنواره

بیات گفت: اجراهای اولیه من در مدرسه و برای همکلاسی‌ها آغاز شد و این کار در دانشگاه و برای دوستان همچنان ادامه دارد. اولین اجرای تخصصی من در سال ۹۹ و در اختتامیه جشنواره “نقشا” در آرامگاه فردوسی بود که در گروه سنی نوجوان در آن جشنواره شرکت کرده و تندیس و لوح تقدیر برگزیدگی آن جشنواره به عنوان مقام اول را کسب کردم.

وی افزود: سال گذشته و در بیست و سومین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی که هر ساله توسط کانون برگزار می‌شود، در رده سنی نوجوان شرکت کرده و مقام اول را کسب کردم. امسال نیز در همان جشنواره در رده سنی بزرگسال با توجه به این که رقبای من بیش از ۲۰ سال از من بزرگتر بودند و تجربه بیشتری را داشتند، مقام سوم را کسب کردم.

نقالی، جادویی در دست هنرمند

وی اظهار کرد: نقال‌ها مانند شعبده‌بازان هستند که مخاطب از داشته‌های آنان بی‌اطلاع است و آنچه را که ما می‌خوانیم، می‌بینند. هرجا که احساس کنم مطلبی را فراموش کردم، آن بخش را رها کرده و از جای دیگر ادامه می‌دهم. بیان اشتباه کلمات یا فراموشی، همواره با صحبت کردن عجین است اما مدیریت این شرایط و جلوگیری از برهم خوردن تمرکز، نکته بسیار مهمی است.

پررویی یا اعتماد به نفس؟

بیات افزود: نقال باید چنته پُری داشته باشد. به این معنا که برای هر موقعیت، داستانی داشته باشید و برای هر شرایط، شعری برای گفتن داشته باشید و در مجموع، چیزی برای ارائه دادن داشته باشید. نقال پررو نیست بلکه چون به علم و داشته‌های خود اطمینان دارد، در هر شرایط و مکان می‌تواند صحبت کرده و داشته‌های خود را ارائه دهد.

هدف: حرکت در مسیر نقالی

وی تصریح کرد: تا جایی که از گفتن و شنیدن خسته نشوم، نقالی را ادامه می‌دهم. هدف من رفتن است، نه رسیدن. هیچ هنرمندی پیدا نمی‌شود که معتقد به انتها برای کار خود باشد زیرا برای کار هنری انتهایی تعریف نشده است. تا جایی که در نقالی بتوانم مطالعه و پژوهش کرده و حرفی برای گفتن داشته باشم، ادامه خواهم داد.

خانواده، اولین پشتوانه

بیات اظهار کرد: برخورد خانواده با من خیلی خوب بود. به این معنا که اگر خانواده و حمایت‌های آنها نبود نمی‌توانستم آموزش ببینم و در جشنواره‌ها شرکت کنم تا بتوانم دیده شده و پیشرفت کنم. مهم‌ترین نکته این است که اگر آنها به این هنر علاقه نشان نمی‌دادند، شاید من هم به آن علاقه‌مند نمی‌شدم.

وی گفت: در خانواده به عنوان اولین بستر اجتماعی شدن، هر رفتاری را که مشاهده کنید، در جامعه انعکاس می‌دهید. اگر استقبال خانواده از این هنر نبود قطعا من هم تمایلی به ادامه آن نداشتم و پس از مدتی، کنار کشیده و این کار را ادامه نمی‌دادم.

هنری که آن سوی مرزها پا گذاشته است

وی ادامه داد: نقالی به عنوان یک اثر ملی ایران در یونسکو ثبت شده است. مرشد میرزا علی به عنوان یک نقال بین‌المللی در کشورهایی مانند آلمان، چین، ایتالیا هند و کشورهای متعددی اجرا داشتند. به گفته وی بعضا استقبال و علاقه این کشورها نسبت به فرهنگ ما حتی بیشتر از خود ماست.

نقالی، تئاتر یا استندآپ کمدی، وزنه به کدام سمت سنگینی می‌کند؟

بیات افزود: زمانی که استندآپ کمدی انجام می‌دهید، چون فرد در حال ارائه مطالب طنز بوده و اجرای فرد در دست خود اوست، راحت‌تر می‌تواند مخاطبان و اجرا را در دست بگیرید. در تئاتر هم اینگونه است؛ شما نمایشنامه‌ای در اختیار دارید که برای بازی دست شما باز است و می‌توانید بعضی قسمت‌ها را تغییر دهید.

وی تصریح کرد: در شاهنامه شاید بتوانید به داستان‌ها شاخ و برگ بدهید اما حق ندارید در آن داستان تغییری ایجاد کنید که موجب تحریف آن شود. در صحنه اجرا شما نقش راوی، فردوسی، تمام پهلوانان داستان و تمام شخصیت‌های آن قصه را بازی می کنید و اگر مفهوم داستان را به درستی بیان نکنید، در حق شاهنامه اجحاف کرده‌اید.

نقالی یا شاهنامه؛ کدام به کمک دیگری می‌آید؟

وی گفت: شاهنامه و نقاشی مکمل یکدیگر هستند. چرا که اگر آبرنگی وجود نداشته باشد، امکان ترسیم یک نقاشی نیست و اگر کاغذی وجود نداشته باشد، امکان پیاده کردن آن طرح جذاب وجود ندارد. ارتباط نقالی و شاهنامه نیز به همین‌گونه است. برای نقالی منابع گوناگونی وجود دارد، منابعی که می‌توان از آنها وام گرفت و آنان را به سبک شاهنامه یا مذهبی اجرا کرد. اما شاهنامه می‌تواند کمک بسیار زیادی به پر و بال گرفتن اجرا کند.

نقالی، هنری که تنها به شاهنامه تعلق ندارد

وی اظهار کرد: برای اجرای نقالی از منابعی مانند “همای‌نامه”، “اسکندرنامه” و منابع مذهبی می‌توان استفاده کرد. به شخصه برای اجراهای مذهبی از قرآن یا کتاب‌هایی مانند “امالی” استفاده می‌کنم. در مجموع می‌توان از هر منبع مستندی که بتوان یک داستان را در آن پیدا کرد، استفاده کرد. نقالی هنری است که در آن می‌توان هر چیزی را جای داد، از کلیله و دمنه گرفته تا آثار مثنوی و هر چیزی که بتوان آن را نقل کرد، می‌شود استفاده کرد.

هنری تک‌نفره، تمام کاراکترها در کالبد یک نفر

بیات ادامه داد: به بیان استاد اردشیر صالح‌پور، نقالی نمایشی تک‌نفره است. یعنی به تنهایی روی صحنه رفته و نقش تمام کاراکترهای دیگر را بازی می‌کنید. گاهی نقل‌هایی بوده که موسیقایی بودند و یک نفر در کنار نقال آن را به شکل مشترک اجرا می‌کرده، اما نقالی یک هنر تک‌نفره است.

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل، وگر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم

این نقال جوان افزود: پیشنهاد من برای کسانی که به تازگی می‌خواهند این هنر را آغاز کنند این است که از هرجایی که هستند، شروع کنند. این تلاش و کوشش باعث می‌شود که به هر آنچه که می‌خواهند، دست یابد. هدف نباید صرفاً موفق شدن در دیده شدن یا کسب مقام باشد، همین که کار خود را آغاز کنند، چند قدم رو به جلو است.

احترام، رکن اساسی نقالی

وی افزود: نکته دیگر این است که در این هنر بیشتر از هر هنر دیگر، احترام اهمیت دارد. پیشکسوتی که بدون امکانات و به سختی، بدون توجه به دستمزد، امورات خود را سپری می‌کرده است، از صدا، حنجره و هنر خود برای این هنر صرف کرده تا نقالی را زنده نگه دارد و اکنون پا به سن گذاشته است، باید بیشتر توسط جوانانی چون من احترام گذارده شده و قدر آنها دانسته شود چرا که اگر این‌ها نبودند راهی برای فعالیت ما باز نمی‌شد.

وی گفت: اگر آنها پرچم‌دار این هنر نمی‌شدند و از خود مایه نمی‌گذاشتند، ما هم نمی‌توانستیم اینگونه پیش برویم. باید قدر این بزرگان دانسته شود تا از تجربیات آنها برای زنده نگهداشتن این هنر و پیشبرد کارهای خود درس بگیریم.

 

سیمرغ و پر جادویی‌اش، رویایی شیرین‌تر از واقعیت

بیات اظهار کرد: اگر می‌توانستم به خواب یکی از شخصیت‌های شاهنامه بروم، به خواب سیمرغ می‌رفتم. سیمرغ “دانای کل” شاهنامه است. از او می‌خواستم یکی از پرهای جادویی خود را به من بدهد تا هر زمان در مواجهه با سختی‌های روزگار، یکی از پرهای او را آتش زده و از سیمرغ بخواهیم که یکی از پهلوانان را به کمک ما بفرستد تا حل‌کردن مشکل را برای ما راحت‌تر کند. مانند آن سپری که به زال داد، یک پر نیز به ما بدهد تا از کمک و علم و دانش او بهره بگیریم.

شاهنامه و تغییر کلیشه‌ای که خواسته همه است

وی ادامه داد: اگر توان تغییر قسمتی از شاهنامه را داشتم، آن قسمت که سهراب به دست رستم کشته می‌شد را تغییر می‌دادم تا پایان به این شکل نباشد. یا لااقل نوش‌دارویی که در اختیار کیکاووس بود را به دست رستم می‌رساندم. اما در صورت به وجود آمدن هرکدام از این تغییرها، شاهنامه این شاهنامه‌ای که به دست ما رسیده است، نبود و باید این اتفاقات روی می‌داد تا ایران آنگونه که فردوسی می‌خواست نقل شود.

وطن دوستی، امضای پای شاهنامه

وی افزود: دوست داشتم در صحنه جنگ رستم و اشکبوس حضور داشته باشم چرا که غیرتی که رستم در آن صحنه به خرج می‌دهد، شور و شوق ایرانی بودن را در مخاطبان به اوج می‌رساند و شنونده آنقدر هیجان‌زده می‌شود که تمایلی برای شنیدن داستان‌های دیگر ندارد.

بیات تصریح کرد: از میان شخصیت‌های شاهنامه و در بین مردان، علاقه بسیاری به بهرام گودرز دارم چراکه تازیانه‌اش را که به نام ایران مزین بوده است، در میدان جنگ گم می‌کند و برای این که آن تازیانه و نام کشورش روی خاک نماند، به میدان نبرد رفته و جان خود را فدا می‌کند.

سیاوش، نماد پاکی ایران و شاهنامه

وی گفت: سیاوش مظلوم‌ترین و پاک‌ترین شخصیت شاهنامه است که اولین شهید شاهنامه نیز محسوب می‌شود. پیش از ورود اسلام به ایران و پیش از اینکه سوگواره‌ای برای امام حسین(ع) داشته باشیم، مراسمی به نام “سیاوشون” داشتیم که در آن برای سیاوش سوگواری می‌شده است. چرا که کاملا بی‌گناه کشته شده و پاک‌ترین نماد انسانی شاهنامه است. اگر همه بخواهیم از سیاوش الگو بگیریم؛ حتی اگر شبیه هم نباشیم، شرایط بسیار بهتری را پیش رو خواهیم داشت.

جایگاه ارزشمند بانوان در شاهنامه

وی با اشاره به حضور بیش از ۱۰۰ بانوی تاثیرگذار در شاهنامه، اظهار کرد: از بین خانم‌ها دوست داشتم جای “فرانک” باشم. چرا که آنقدر مادر خردمندی بود که فریدون را تربیت کرد؛ فریدونی که با ضحاک جنگیده و مردم را نجات می‌دهد.

وی افزود: حضور در نقش سیندخت مادربزرگ رودابه را نیز دوست دارم. کسی که در نقش یک دایه، رستم را پرورش می‌دهد، سیندخت بسیار خردمند و داناست و علت انتخاب او به عنوان دایه رستم این است که رستم از او نقش و الگو بگیرد. زیرا معتقد بودند که شیری که رستم از او به عنوان دایه می‌خورد، تاثیر مستقیمی روی شخصیت وی دارد.

بیات با اشاره به منفور بودن شغاد در نظر خود گفت: شاید منفی‌ترین نقش شاهنامه، شغاد برادر ناتنی رستم باشد که به خاطر حسادت با رستم، وی را می‌کشد. به هیچ وجه نمی‌توانم با این شخصیت ارتباط برقرار کنم.

منبع: صبا

اخبار مرتبط


ارسال دیدگاه