رفتن به بالا
  • یکشنبه - 13 اردیبهشت 1394 - 17:22
  • کد خبر : ۵۷۰۵
  • چاپ خبر : چرا موسیقی ماندگار نمی شنویم ؟

چرا موسیقی ماندگار نمی شنویم ؟

صفحه موسیقی – سجاد مالمیر : نیم قرن پیش و در حالی که دانش و تکنولوژی به سرعت در حال پیشرفت بود ، تصور می شد در اوایل قرن 21 ، موسیقی آنقدر پیشرفت کند که کمتر مخاطبی برای شنیدن موزیک های کم کیفیت و ساده تر گذشته ، اشتیاق نشان داده و به سالها […]

صفحه موسیقی – سجاد مالمیر : نیم قرن پیش و در حالی که دانش و تکنولوژی به سرعت در حال پیشرفت بود ، تصور می شد در اوایل قرن 21 ، موسیقی آنقدر پیشرفت کند که کمتر مخاطبی برای شنیدن موزیک های کم کیفیت و ساده تر گذشته ، اشتیاق نشان داده و به سالها قبل بازگردد . اما همه چیز بر خلاف تصور پیش رفت ، تا جایی که هم اکنون با این واقعیت رو برو شده ایم که قطعات موسیقی سالیان دورتر از محبوبیت و ماندگاری بالاتری نسبت به آن چه که در دو دهه ی گذشته منتشر شده است ، برخوردارند . سالانه می توانستیم صدها موزیک با ارزش بشنویم اگر نکات مثبت تاریخچه ی موسیقی کنار گذاشته نمی شد ، بلکه با نقطه قوت های موسیقی امروز یعنی ضبط ، میکس و مسترینگ ، کیفیت مناسب و نوآوری در هم آمیخته و اتفاقات بهتری را برای موسیقی دنیا به ارمغان می آورد .
از همین ابتدا بگویم که هرگز با پیشرفت در عرصه ی هنری مخالف نیستم و اتفاقا از منتقدین هنرمندان واپسگرا هستم اما در این زمینه باید واقع بینانه دید و واکنش نشان داد ، زیرا یک شنونده ی موسیقی هرگز نمی تواند خودش را فریب دهد و کارهایی را که نمیپسندد به اجبار تایید کند . حقیقت موسیقی امروز این است که آثار تهیه شده رفته رفته در دراز مدت فراموش می شوند . که این معضل بزرگ را صرفا در محدوده ی موسیقی کشورمان در چند پرده بررسی خواهم کرد .

همه اتفاقاتی که برای یک قطعه موسیقی رخ می دهد از هدف اولیه مولف برای تولید آن اثر نشات می گیرد . مولفی که یک قطعه را به هدف فراگیری فوری و اجرای آن در کنسرت می بندد ، به همان سرعت باید منتظر فراموش شدن اثرش باشد . در واقع هنرمندان ما در عصر حاضر به انقضای قطعاتشان کمتر فکر می کنند و تمام هم و غمشان آن است که به سرعت کارشان شنیده شود . از طرفی دیگر کافیست در میان جامعه باشید ، متوجه خواهید شد که علاقه مندان نیز قطعات موسیقی را به دو دسته ی جدید و قدیمی تقسیم کرده اند . در حالی که یک قطعه ی موسیقی می تواند برای همیشه ارزش شنیدن داشته باشد ، اما عده ی فراوانی هستند که حتی دل به شنیدن موسیقی هایی که سال گذشته منتشر شده اند هم نمی دهند . این دید زنگ خطری برای موسیقی جامعه است و باید برای تغییر نگرش شنوندگان ، خود موزیسین ها دست به کار شوند . هر چند نقطه ی کور ماجرا این است که بعضی از خواننده ها به تازگی آلبوم های قدیمی خود را از آرشیو آثارشان پاک کرده اند و تاکیدشان بر آخرین آلبوم هایشان است . آلبوم های در حال حاضر نو و تازه ای که چند سال دیگر با انتشار آلبوم های با کیفیت تر ممکن است شرایطی بدتر از همان آلبومهای قدیمی که از آرشیو پاک می شوند ، برایشان رخ دهد .
همچنین اگر در یک تحقیق میدانی از نسل گذشته علت علاقه مندی به آهنگهای مورد علاقه شان را بپرسید ، مطمئن اکثریت افراد بر ملودی های دلنشین تاکید خواهند کرد . فاکتور تاثیر گذاری که این روزها کمترین توجهی به آن نمی شود . بر خلاف دهه های 50 و 60 که آهنگسازانی مشهور از ترانه سرایان ترانه می گرفتند و بر روی آن ترانه با دانش آکادمیکی که داشتند ، ملودی می گذاشتند و سپس آن قطعه را به خواننده ی مورد نظر آهنگساز برای اجرا تحویل می دادند ، هم اکنون بیشتر خواننده ها ملودی قطعاتشان را خودشان می سازند و کمتر کسانی در حرفه ی موسیقی به عنوان صرفا آهنگساز حرفه ای شناخته هستند که این مهم باعث کمرنگ شدن دلنشینی موسیقی می شود .

از نکات دیگر که باعث عدم ماندگاری موزیک های جدیدتر می شود ، تنظیم های تماما نرم افزاری ست . ساز ، روح و روان موسیقی ست . وقتی شمارتنظیم کنندگان بالا می رود ، افرادی بولد می شوند که به علت نگذراندن دوره های اکادمیک ، مهارت یا امکان استفاده از ساز را نداشته و یا ترجیح می دهند کمتر هزینه بکنند ، بنابراین قطعاتی را صرفا با نرم افزار تنظیم می کنند که روح و جان در آن ها نمی دمد و کمتر مخاطبی پیدا می شود که در دراز مدت ، یک سولوی شنیدنی گیتار الکتریک یا نوای دلنشین سنتور را به صداهای آماده ی نرم افزارها ترجیح ندهد .

اما ترانه نیز روی ریل ناکجا آباد حرکت می کند . غیر از چند ترانه سرای با قریحه که تعدادشان نیز انگشت شمار است ، دیگر سراینده ها دلگرمی کمتری به خوانندگان ، آهنگسازان و شنوندگان موسیقی می دهند . آنقدر بازار ترانه رو به کساد است که چند ترانه سرای نامی ، تمامی خوانندگان محبوب را قبضه کرده اند . آهنگساز و خواننده ناگزیر است از همان ترانه سرای پرکار که در اکثریت آلبوم های دیگر نیز حضور دارد ترانه بگیرد و این چنین است که آن ترانه سرای با استعداد با افزایش تقاضا ، تعداد ترانه هایش را بالاتر میبرد و بدین شکل کیفیت ترانه پایین می آید . از طرفی دیگر از اواسط دهه ی 80 خورشیدی ، موج تاسف بار ترانه های سخیف به موسیقی کشور تزریق شد که تا حدودی اندک ترانه های با ارزش را نیز تحت شعاع خود قرار دادند .

همانطور که در ابتدای نوشته عرض شد ، موسیقی امروزی نکات مثبتی نیز نسبت به گذشته دارد و اگر در این نوشته کمتر به آن ها پرداخته می شود دلیل بر کم ارزش بدون آن فاکتورها نیست ، بلکه هدف این مقاله تاکید بر دلایلی ست که برای موسیقی روز تاریخ انقضا تعیین کرده اند . آنچه که امروز شنیده می شود ، جای امید کمتری باقی گذاشته ، باید منتظر ماند و دید که در آینده موسیقی ایران و دنیا به کدام سمت سوق داده خواهد شد.

 

 

 

 

——————————————————————————————————————————-
* استفاده از مطالب این پایگاه موسیقی ، تنها با ذکر نام منبع و آدرس وب سایت ؛ مجاز می باشد .
——————————————————————————————————————————-

 

 

 

اخبار مرتبط


ارسال دیدگاه