رفتن به بالا
  • یکشنبه - 27 مهر 1393 - 23:07
  • کد خبر : ۲۱۳۰
  • چاپ خبر : مریم آزادی : در شروع هر کاری اولین شرط لازم علاقه است

مریم آزادی : در شروع هر کاری اولین شرط لازم علاقه است

صفحه موسیقی- محمد حسین داودی: مریم آزادی در تهران متولد شده و در 8 سالگی اولین دل‌نوشته و در 12 سالگی اولین شعر خود را نوشت که به دلیل مغایر بودن آن شعر با سنش با بهت و نارضایتی خانواده روبرو شد. او در سال 84 بعد از غزلها و مثنوی‌هایی که ناخودآگاه نشأت می‌گرفت […]

صفحه موسیقی- محمد حسین داودی: مریم آزادی در تهران متولد شده و در 8 سالگی اولین دل‌نوشته و در 12 سالگی اولین شعر خود را نوشت که به دلیل مغایر بودن آن شعر با سنش با بهت و نارضایتی خانواده روبرو شد. او در سال 84 بعد از غزلها و مثنوی‌هایی که ناخودآگاه نشأت می‌گرفت وارد حیطه ترانه شد و «خوش به حالت» اولین ترانه‌ای بود که نوشت و به سرعت توسط علی کیانی و البرز موسی‌پور ساخته شد. تصمیم گرفتیم درباره فعالیت های اخیرش با او گفت و گویی داشته باشیم:

*  ازخودتان بگویید و از چه سالی فعالیت هنری خود را شروع کردید؟

– مریم آزادی هستم متولد اسفندماه از تهران در 8 سالگی اولین دل‌نوشته و در 12 سالگی اولین شعر خود را نوشتم که به دلیل مغایر بودن آن شعر با سنم با بهت و نارضایتی خانواده روبرو شدم و زنگ انشاءهایی که به دلیل هم‌سطح نبودن زبان نوشتاری‌ام با مقطع تحصیلی‌ام با نمره‌های منفی و تیرهای اتهام سپری می‌شد. در سال 84 بعد از غزلها و مثنوی‌هایی که از ناخودآگاهم نشأت می‌گرفت وارد حیطه ترانه شدم «خوش به حالت» اولین ترانه‌ای بود که نوشتم که به سرعت توسط علی کیانی و البرز موسی‌پور ساخته شد و به صورت شنیداری و تصویری در شبکه‌های اجتماعی قرار گرفت. نقاشی می‌کنم و آموزش می‌دهم و تلفیق ترانه و نقاشی از مهارتهایی است که به آن می‌بالم و به زودی نمایشگاه نقاشی خواب تماشایی «کجایی» که عنوان یکی از همکاری‌های خوب من و آقای پدرام کشتکار می‌باشد دایر می‌گردد که تمامی آثار این نمایشگاه ترانه‌های ماندگاری است از خوانندگان بنام که در سبک سوررئال به تصویر کشیده‌ام.

 

*  چه شد که به این حرفه وارد شدید؟

– هنر یک کهن الگو در ناخودآگاه همه انسانهاست که میزان آن نسبت به شرایط روحی افراد متفاوت، رشد و بروز می‌یابد به همین دلیل همه اشخاص بدون اینکه اثر هنری خلق کرده باشند هنر را ذاتی از درون می‌شناسند. وارد شدن به این حرفه انتخاب من نبود بلکه هنر خود انتخاب‌گر است. من فقط توانستم آن را بشناسم، پرورش دهم و به مرحله‌ی ظهور برسانم.

 

 

* آیا علاقه خاصی به این رشته داشتید؟

– بله، به شخصه معتقدم در شروع هر کاری اولین شرط لازم علاقه است اما کافی نیست. علاقه سوخت حرکتی انسان در راستای رسیدن به رؤیاها و آرزوهایش است بدون علاقه روزمره‌گی گریبان‌گیر هر کدام از ماست و روزمرگی نام دیگر مرگ است مخصوصاً در این حرفه که آنقدر درونی است که باید هر لحظه را شاهد باشی تا بتوانی با قلم تصویرش کنی. من به این حرفه علاقه ندارم بلکه عاشقش هستم. عاشق واژه‌هایی که مرا انتخاب می‌کنند و شعرها و ترانه‌هایی که از طریق من متولد می‌شوند.

 

* کسانی که می خواهند وارد این حرفه شوند چه چیزی را باید داشته باشند؟

– حرفه ترانه‌سرایی همانند دیگر رشته‌ها پیش‌نیاز دارد. روح جستجوگر به دنبال درک عشق و معنا علاقه، داشتن سنسورهای قوی برای دریافت پیامهای زندگی و در آخر دانستن فنون ادبی و نحوه نگارش آن سوژه به طوری که برای اکثریت ملموس و مشترک باشند پیش‌نیازهای حرفه ترانه‌سرایی است.

 

*  با چه هنرمندانی همکاری داشتید و در آینده چه قطعات و آلبوم هایی را از شما خواهیم شنید؟

– با آهنگسازانی همچون پدرام کشتکار، محمدرضا عقیلی، بهروز علی‌یاری، مجید رضازاده، فرشاد رستمی، حمیدرضا خجندی، کیارش حسن‌زاده، میلاد بابایی، مهرداد حمیدی، بهنام کریمی، شاهین خسروآبادی و … در آلبومها و تک‌آهنگها متعدد همکاری‌های خوبی داشته‌ام و همکاری جدیدم با دو آهنگساز بنام که تا زمان به ثمر نشستن تلاشهایمان صلاح نمی‌دانند نامی از آنها برده شود.

به زودی و برای اولین بار آلبوم شهر مه‌آلود را با صدا و موسیقی پدرام کشتکار، آهنگساز و تنظیم‌کننده با سابقه کشور خواهید شنید که هشت ترک از ترانه‌های این آلبوم پرانرژی و حساس حاصل تلاشهای بی‌وقفه من و ایشان است. ترانه‌سرایی روی هشت ملودی ارزشمند و تأثیرگذار پدرام کشتکار لذت تجربه‌ای است که از یاد نخواهم برد.

از دیگر همکاری‌های من و آقای پدرام کشتکار چندین آلبوم در رنگها و سبکهای مختلف از جمله آلبوم سراسر احساس مهراد کاظمی و ونداد وکیل‌زاده و بیشتر از 25 تک‌آهنگ از خوانندگان مختلف از جمله بهرام پاییز، محمدرضا آزادپور و … می‌باشد.

تو چقدر با فاصله کنار من                           داری راه میای جلو چشم همه

با یه حالتی باهام حرف می‌زنی          تو دلم می‌گم بگو که حقمه

اگه اشتباه عمرتم برو                        بیشتر از این اشتباه نکن

دست رو نقطه‌ضعف قلب من نذار                  وقت رفتنت بهم نگاه نکن

موسیقی و تنظیم : پدرام کشتکار – با صدای مهراد کاظمی

سومین آلبوم حمیدرضا خجندی (خواننده تیتراژ تلویزیونی شما و سیما) بزودی با دو ترانه ریتمیک و پرانرژی از من خواهید شنید.

نزدیک رفتنت شده                          دارم می‌سوزم توی تب

ببخش اگه یواشکی                          ساعتو می‌کشم عقب

ساعتو می‌کشم عقب                         ترس من از جدایی

حتی یه روز ندیدنت                         با مردنم مساویه

می‌خوای بری نفس‌نفس                    جون می‌کنم جلو همه

محکم بگیر دستمو که                       زمانمون خیلی کمه

و بیشتر از 30 آهنگ در قالب آلبوم و تک‌ترک با همکاری آقای کیارش حسن‌زاده شنیده‌اید و خواهید شنید و آلبوم احساسی هیرداد از ساخته‌های آقای فرشاد رستمی در دسترس شما عزیزان قرار خواهد گرفت. همکاری صدا و سیمایی من و مجید رضازاده از جمله آثار در دست ساخت است که شنیدنشان خالی از لطف نیست.

توی این خونه‌ی دلتنگ بی‌تو                        صدای این سکوت پژواک می‌شه

می‌دونم خاطراتم زیر بارون                         به زودی قطره‌قطره پاک می‌شه

موسیقی و تنظیم مجیدرضازاده با صدای بهزاد عباسی

و از همکاری‌های خوب من با آقای محمدرضا عقیلی به سفارش سازمان صدا و سیما و پروژه من و میلاد بابایی با صدای آقای حمید عرفان و دیگر همکاری‌هایی که به دستور ریاست محترم مرکز موسیقی صدا و سیما انجام دادم که در آینده‌ی نزدیک در همایشی رونمایی خواهد شد.

 

*  نظرتان درباره کیفیت آلبوم هایی که امروزه وارد بازار شده اند چیست؟ آیا توانسته نظر علاقه مندان به موسیقی را جلب کند؟

– معتقدم هر اثری که وارد بازار می‌شود همزمان دو وجه تاریک و روشن دارد که بخش روشن آن جذب مخاطب است که برای خواننده‌های بنام می‌شود وفادار سازی شنونده‌هایشان و بخش تاریک دفع مخاطب است که برای خواننده‌های باتجربه ریزش هوادارانشان می‌باشد به همین دلیل بر این باورم که هر خواننده‌ای باید سبک خود را بشناسد و از آن مراقبت کند و آن را بهبود ببخشد اگرچه من از بدعت و نوآوری استقبال کرده و می‌کنم اما این نوآوری باید در جایگاه مناسب خود خرج شود نه به قیمت ریزش مخاطب و خارج‌شدن خواننده از سبکی که مردم را سالها راضی نگه داشته است. تعبیر بر آن نشود که موافق یکنواختی هستم بلکه معتقدم که خواننده‌ای که جایگاه خود را شناخته و توانایی‌ خود را در آن کشف کرده است باید در آن جایگاه بماند و در تقویت و به روز رسانی همان جایگاه تلاش کند و امیدوارم آلبوم‌های فرداروزمان را با کیفیت بهتری شنونده باشیم.

 

* چه راهنمایی برای افرادی که می خواهند به حرفه  ترانه سرایی وارد شوند  دارید ؟

– راهنمایی که می‌توانم بکنم فقط به کسانی است که با توجه به سؤال شماره 4 مستعد ورود به حرفه ترانه‌سرایی هستند است. مطالعه بیشتر و انتخاب موسیقی‌های سالم برای گوش کردن می‌تواند سطح سلیقه و آگاهی ترانه‌سرا را بالا ببرد و ممارست و تمرین که باعث تسلط ترانه‌سرا بر سوژه‌های انتخابی او می‌شود. متأسفانه افرادی که با استفاده از ابزار احساس ترانه می‌سرایند فقط از اتفاق‌های زندگی خود می‌توانند بگویند این افراد کسانی هستند که اگر در روزهای روشن عاطفی به سر ببرند ترانه‌های مثبت و اگر در روزهای تاریک و غمگین عاطفی باشند ترانه‌های منفی می‌سرایند و بدون داشتن روابط عاطفی خالی از شعر می‌شوند. شاعر بودن قبل از ترانه‌سرایی یعنی ماندگار شدن ترانه‌سرا …

 

* به نظرتان ترانه ها نسبت به چندسال قبل تکراری نشده؟

– بعضی از ترانه‌ها رو به تکرار شدن هستند، اما اگر روشن این مسئله را قضاوت کنیم می‌بینیم مقصر این تکرار من، تو و ایشان نیستیم. یکی از مهم ترین قوانین ترانه که بخشی از شعر است رعایت قافیه است که متأسفانه در طی سالهای متوالی به شکلهای مختلف از بسیاری از قافیه‌ها استفاده‌های زیادی شده است، مگر * از یک کلمه چقدر می‌توان بار معنایی کشید؟

– قافیه‌های تکراری یعنی اتفاق‌های تکراری در بیت و انتقال حس‌های تکراری به آهنگساز و در نهایت آهنگهای تکراری. به نظر من ترانه‌های امروز جز در موارد خاص به هم نزدیک هستند و در ترانه‌سرایان حرفه‌ای مقصر این یکنواختی چیزی نیست جز چهارچوبی به نام رعایت قواعد که بی‌توجهی به آن هم آسیبهایی را به دنبال دارد که جای پرداختن به آن در این فرصت کوتاه نیست.

 

*  از همکاری‌هایتان با پدرام کشتکار و آلبوم شهر مه‌آلود بیشتر بگویید.

– چند سال پیش توسط یکی از مدیران مرکز موسیقی صدا و سیما به آقای پدرام کشتکار معرفی شدم و همکاری ما با یک آهنگ پرانرژی برای تیتراژ یک برنامه صبحگاهی آغاز شد که موفقیت مشترک ما در این اثر منجر به ادامه‌ی همکاری‌های بیشتر من و ایشان گردید. پس از 20 سال تجربه درخشانی که ایشان در زمینه آهنگسازی و تنظیم داشتند برای اولین بار به عنوان یک خواننده در سبکی نو شروع به کار کردند که همکاری ما در آلبوم شهر مه‌آلود به شکل دیگری ادامه یافت و من با تمام وجود در مقابل ملودی‌های ارزشمند و دشواری ایستادگی کردم که چند سال پیش از حضور من ساخته شده بود اما هنوز در رنگ و سبک متفاوت خودنمایی می‌کرد. با شنیدن ملودی‌های ایشان تمام ماههای سال برایم اسفند می‌شد و من با هر ترک از آنها دوباره متولد می‌شدم. آهنگها به ظاهر بی‌کلام بودند اما در واقع نتها با من حرف می‌زدند و سوژه و جریان ترانه‌ای که باید می‌نوشتم را برایم بازگو می‌کردند. تصویرهایی که نت به نت از جلوی چشمانم رد می‌شدند آنقدر با احساسم سازگار بودن که دوست داشتم از تمام فرصتهایم برای بهترشدنشان استفاده کنم تا جایی که به یاد دارم آقای کشتکار درگیر نقل مکان بودند اما عشق به کار باعث شد که بین آن همه شلوغی روی یک زیرانداز همراه یک لب‌تاپ بنشینیم و هیچ صدایی را جز موسیقی نشنویم و کار کنیم و یا هفت روز پس از درگذشت تمام دنیایم «مادرم» در پوششی سیاه خودم را به جلسه کاری رساندم به تلفیق ترانه خدانگهدار و ملودی‌ای که غم از هر نت‌اش می‌بارید …

به خاطر من که خیلی تنهام                           چشاتو واکن به روی اشکام

صدای خوب تکرار حرفام                                     پاشو من از تو جواب می‌خوام

بخشی از ترانه‌ خدانگهدار با موسیقی و صدای پدرام کشتکار

 

* نظرتان درباره ترانه‌سرایی روی ملودی چیست؟

ترانه‌سرایی روی ملودی با ترانه‌سرایی به صورت آزاد در یک مورد متفاوت است.

وزن این روزها دغدغه اصلی ترانه‌سرایانی است که تازه شروع به کار کرده‌اند. نمی‌خواهم توضیح زیاد در این بخش، مصاحبه را به سمت آموزش ترانه‌سرایی سوق دهد فقط این را می‌گویم که یکی دیگر از دلایل تکراری شدن موسیقی‌ها تکراری‌بودن وزن‌هاست. ترانه‌سرا با ارائه ترانه به آهنگساز ناخودآگاه وزن را هم به او داده است که باز هم مقصر علم شعر و ترانه است و طبیعتاً باید اصول رعایت شود. دانستن موسیقی و علم به قافیه و عروض برای خلق ترانه روی ملودی الزامی است. از آنجا که یک ملودی در خط خود به خاطر شرایطی که دارد فقط کلمات خاصی را به خود جذب می‌کند پس ترانه‌سرا هر چقدر هم حرفه‌ای باشد به راحتی نمی‌تواند در احساس خود دست ببرد و به دلخواه فضاسازی کند که در این شیوه شاعرانگی آسیب جدی خواهد خورد. که این آسیب به میزان پراکندگی و دشوار بودن وزن‌های آن ملودی کم و زیاد است. به عنوان مثال ترانه سادگی از آلبوم شهر مه‌آلود را در 18 وزن متفاوت نوشتم تقریباً هر مصرع 1 وزن و با احترام به حساسیتها و تجربه‌های آقای پدرام کشتکار و دانش اندکی که در این زمینه کسب کرده بودم توانستم شاعرانگی این ترانه را به سختی حفظ کنم که امیدوارم در آینده‌ی نزدیک از شنیدن آن لذت ببرید.

 

* و در آخر …

– صدا می‌آید

من که چیزی نمی‌گویم

انگار چیزی مرا می‌گوید

اخبار مرتبط


ارسال دیدگاه