رفتن به بالا
  • دوشنبه - 14 مهر 1393 - 19:56
  • کد خبر : ۱۹۳۱
  • چاپ خبر : مهدیه عرب در گفتگوی اختصاصی با صفحه موسیقی : مافیا یک حقیقت است نه دشمن فرضی !

مهدیه عرب در گفتگوی اختصاصی با صفحه موسیقی : مافیا یک حقیقت است نه دشمن فرضی !

    صفحه موسیقی – محسن معراجی : مهدیه عرب ، متولد ماه خرداد ؛ از سال 81-80 به صورت رسمی فعالیت حرفه ای خود را درترانه سرایی وهمگام با آن در مطبوعات شروع کرد. تا به حال با خواننده هایی چون :  شهرام شکوهی ، عماد طالب زاده ، مهدی مقدم ، بابک جهانبخش […]

 

135

 

صفحه موسیقی – محسن معراجی : مهدیه عرب ، متولد ماه خرداد ؛ از سال 81-80 به صورت رسمی فعالیت حرفه ای خود را درترانه سرایی وهمگام با آن در مطبوعات شروع کرد. تا به حال با خواننده هایی چون :  شهرام شکوهی ، عماد طالب زاده ، مهدی مقدم ، بابک جهانبخش ، محمد علیزاده ، گروه ژوان ، سعید شهروز ، کیارش حسن زاده ، مجتبی کبیری ، علی اصحابی ، میلاد کیانی ، مهدی یغمایی ، هومن سزاوار ، محمد خاکپور ، معین راهبر ، حسین توکلی ، ماهان بهرام خان و … همکاری داشته است. تیتراژ سریال ستاره های سربی با صدای مهدی یغمایی که از شبکه دوم سیما پخش شد و همچنین قسمتی از ترانه های فیلم سینمایی : “تو و من” از سروده های او می باشد.او هم اکنون ترانه سرایی تدریس می کند ؛ همچنین در مدارس به آموزش” اصول داستان نویسی” مشغول است و کتابی نیز در همین زمینه با نام  “آموزش داستان نویسی کودکان” حدود سه سال پیش ، از او منتشر شد.

از دیگر فعالیت های فرهنگی مهدیه عرب تأ سیس و مدیریت “کافه ترانه” است که با مهشاد عرب (خواهر هم ترانه اش) این حرکت هنری – فرهنگی را دو سال پیش آغاز کرد. آن چه که در ذیل می خوانید ماحصل گفتگوی وب سایت صفحه موسیقی با این ترانه سرای مطرح موسیقی است که پس از مدت ها سکوت ، این گفتگو انجام شده است .
 
ترانه ممکن است بمیرد!
 
ترانه سرایی یک هنر زیبا و دوست داشتنی است که در حقیقت طی یک فرایند هماهنگ و کامل به بار می نشیند. ملودی ، تنظیم، اجرای خواننده، ساز بندی، میکس و مسترینگ پله هایی است که یک ترانه طی می کند تا به گوش مخاطب برسد و اگر یکی از این پله ها شکسته یا ضعیف باشد هر چقدر هم ترانه قوی باشد یا منتشر نمی شود و یا اینکه به گوش هیچکس نمی رسد و در واقع اگر یکی از اجزای این پازل جور نباشد ترانه ممکن است بمیرد.
 
تولد ترانه
 
وقتی حسی را به زبان محاوره و با استفاده از قالب های شعری و رعایت قوانین شعر می نویسیم، ترانه ای متولد شده است. نوشتن ترانه ممکن است کار سهل و ممتنعی باشد و باید جهان بینی ما در ترانه درست و نو باشد تا بتوانیم در این عرصه ماندگار شویم.
 
تنها علاقه و مطالعه برای سرایش یک ترانه ی خوب کافی نیست و در خیلی از مواقع به زمان زیاد و تجربه و آموزش کاربردی و صحیح نیاز است تا از ورود فله ای ترانه هایی که حرفی برای گفتن ندارند جلوگیری شود.
 
حقیقت این است که فیلتری برای پالایش ترانه ها وجود ندارد و این امر باعث شده هر نوع کلامی وارد بازار موسیقی شده و به گوش همه به ویژه فرزندان ما برسد و نوعی بی اعتباری و بی اعتمادی را سبب شود به طوریکه در هجوم ده ها قطعه که روزانه به صورت اینترنتی منتشر می شود کارهای خوب، یا کمرنگ باشند و یا اصلا” دیده نشوند.
 
 
 
تب ترانه سرایی
 
هر روز دهها پیام از طریق ایمیل ، اینستاگرام و وایبر و… از اقصی نقاط ایران و حتی خارج از ایران، به دست من می رسد که حامل درخواست برای  ارزشیابی آثار و رفع اشکالات آنها و در نهایت درخواست شرکت در کلاسهای ترانه سرایی است. من واقعا” نمی دانم با این همه دوست خوب که دقیقا” یک هدف را دنبال می کنند، چه باید بکنم؟ به نظر شما پاسخگویی به این دوستان کار ساده ای است؟ قطعا” خیر.
 
ده یازده سال پیش کارهای ما تلفنی یا در استودیو انجام می شد و نود درصد به نتیجه می رسید در حالیکه هم اکنون برای انجام کارهای خودمان مجبوریم ساعتها درروز پای کامپیوتر یا گوشی تلفن همراه باشیم و از این بابت گاهی مورد اعتراض نزدیکان و خانواده ی خود قرار می گیریم!
 
حالا فکر کنید چند ساعت هم باید برای نقد وبررسی آثار دیگران باید وقت گذاشت؟
 
توجه داشته باشید که تا امروز 90 درصدهنرجویانی که برای یادگیری ترانه داشته ام، وارد بازار موسیقی شده اند و ترانه هایشان اجرا شده است پس بنابراین آدمی نیستم که مخالف ورود ترانه سرای تازه نفس به عالم ترانه سرایی باشم اما مشکل اینجاست که خیلی از وقتها که ساعتها پای این پیامها می نشینم تازه متوجه می شوم که ترانه سرایی بیشتر یک تب است تا یک علاقه یا استعداد و حتی گاهی به نظر می رسد که از بازیگری نیز بیشتر طرفدار دارد!
 
پس سعی می کنم تنها به کسانی که کاملا” مشخص است که استعداد دارند کمک کنم و دوستان دیگر را راهنما باشم که در عرصه دیگری توانایی خود را به کار گیرند.
134
 
یه حالی دارم این روزا نه آرومم نه آشوبم /به حالم اعتباری نیست تو که خوبی منم خوبم
 
این بیتی است که مورد توجه و لطف شنوندگان قرار گرفت و خیلیها دوستش دارند  البته از طرف دیگر هم توسط افراد محدودی کوبیده شد و حرف برایش درآوردند . برایم اصلا” مهم نیست، من جزو مافیا نیستم ( مافیا یک حقیقت است نه دشمن فرضی) پس طبیعی است عده کمی به همچین کاری بپردازند تا به من یا افرادی شبیه به من آسیب بزنند.
 
” یه حالی دارم این روزا” نام آلبومی است با صدای علیرضا قرایی منش که مردم دوستش داشتند و دارند. من ترانه ی حسی تری از این کار در همین آلبوم دارم با نام” به فکر م باش ” که در آن گفته ام : به فکرم باش که از دست تو از این زندگی سیرم /که وقت پا شدن دستامو به دیوار می گیرم”  
 
که آن را تقدیم می کنم به دوستانی که همواره دوست دارند به نوعی برای منو امسال من حاشیه بسازند!
 
کنار اومدم
 
ترانه ای به نام ” کنار اومدم” نوشتم که با استقبال معین راهبر (تنظیم کننده) روبه رو شد و قرار بود با صدای رضا صادقی بشنویم و این کار با اجرای معین راهبر به سایتها وارد شد . این ترانه ام را خیلی دوست دارم .
 
کنار اومدم با نبودت ولی                                      چقد این هوا سرد و توفانیه
 
از اینجا که راهو نگاه می کنم                                 می بینم چقد جاده طولانیه
 
کنار اومدم تابری رد شی و                                   به چیزی که دوست داری عادت کنی
 
کنار اومدن بهتر از اینه که                                    به من پیش چشمام خیانت کنی
 
 
 
بازم شب و بارون /می زنم بیرون/ تو خیابونا…
 
شهرام شکوهی با قطعه ” مدارا” به دلها راه پیدا کرد و یکی از محبوب ترین خواننده های حال حاضر ایران است.من دو همکاری در آلبوم آخر ایشان (کولی عشق) داشتم با نامهای : “شب و بارون” و “بخند می خوامت”.
 
“شب و بارون” را کاملا” بر اساس ملودی نوشتم و بدون کمترین تغییر یا ادیتی به اجرا رسید و کار شاد و بسیار موفقی از آب درآمد که در کنسرت های آقای شکوهی با صدای مردم همراهی می شود!
 
ترانه دیگرم که توسط شهرام خان اجرا شد:” بخند می خوامت” است که  یکی از شیرین ترین ترانه های من می باشد و شاید به نحوی دیوانه وار دوستش دارم.
 
صداتو کم دارم                 نگاتو کم دارم
 
برای خندیدن                    هواتو کم دارم
 
تو باشی یادم نیست          کجای این دنیام
 
کجایی ام اصلا”            کجاست پیشت جام
 
یه بند می خوامت              بخند می خوامت
 
عزیز می خوامت            یه ریز می خوامت
 
مدام می خوامت              تمام می خوامت…
 
در اینجا باید بگویم که شهرام شکوهی آهنگساز قابلی است وکلامی دلی روی آهنگهایش می نویسد. خیلی وقتها دست به احساسی که روی ملودی هایش نشسته نمی زند.
 
من عاشق کسی شدم که راهش از دلم جداس /انقد خودشو دوس داره فک می کنه خودِ خداس
 
آخرین اثری که از من منتشر شد ترانه ای به نام:” اعتراف ” باصدای عماد طالب زاده خواننده ی بسیار پرطرفدار، همراه با موسیقی پوریا حیدری تنظیم کننده توانا و دوست عزیز و قدیمی من است که از شهریورماه 93 بر روی سایت های اینترنتی قرار گرفت.
 
این ترانه توسط خود عماد طالب زاده از بین ترانه هایم انتخاب و آهنگسازی شد.
 
فقط یک کلمه از این ترانه به درخواست ایشان تغییر کرد که شایددانستن آن برایتان جالب باشد.
 
در قسمتی از ترانه من نوشته بودم: خیلیا می گن منو اون وصله ی ناجور همیم/خیلیا هم فک می کنن که فامیل دور همیم.
 
فامیل دوررا به خاطر آقای فامیل دور در کلاه قرمزی و اینکه به کار ممکن بود حالت فان بدهد و از حسش کم کند به دوستای دور تبدیل کردم که فکر کنم پیشنهادخوب و اقدام به جایی بود.
 
 
 
تو سرگردون و من سردر گریبونم/می خندم اما از تو گیج و داغونم
 
 فکر می کنم ترانه ی بعدی که از من به مارکت بیاید با صدای ماهان بهرام خان باشد و در آلبوم ایشان با نام: یک و یازده دقیقه آن را خواهید شنید. ماهان بهرام خان فقط با خواندن چند قطعه و فکر می کنم داشتن تنها یک آلبوم (اگر اشتباه نکنم) به شهرت و محبوبیت رسید و امیدوارم بعد از این کارهای بیشتری از این هنرمند توانا بشنویم.
 
من خانواده پرستم
 
 
 
هیچ کس از آینده خبر ندارد و نمی داند چند سال زنده است تا برنامه ریزی دقیقی برای کارهایش داشته باشد .من دوست دارم حدود هشتاد سال عمر کنم و تمام زندگیم با نوشتن بگذرد و البته قبلا” همیشه گفتم که نوشتن، تمام من است و روزی که قلم را کنار بگذارم دیگر نیستم اما این عقیده در کنار یک زندگی آرام و زیبای خانوادگی محقق می شود.
 
از زندگی ام بسیار راضی و خوشنودم و نوشتن هرگز مرا از فرزند بودن، مادر بودن، همسر بودن و خواهر بودن دور نکرده است. در این دنیا هر چیزی باید جای خودش را داشته باشد و در حق هیچ کس و هیچ چیز اجحاف نشود….من صاحب یک زندگی خانوادگی ممتاز هستم زیرا دوست ندارم سالها بعد به خودم بیایم و ببینم زندگی خالی و سردی  بدون همراه و فرزند دارم و دیگر دیر شده…آن روز حتی اگر صاحب هزاران ترانه ی اجرا شده باشم و صاحب شهرت و ثروت بی شمار گردم، قطعا” حس خوب امروز را نخواهم داشت.
 
ساحل من شاعر است
 
 
 
هنر هیچ منافاتی با تشکیل خانواده و لمس خوشبختی ندارد. چه چیزی از این بهتر که دخترم ساحل، در جلسات کافه ترانه با صدای بلند اشعارش را بخواند و شاعران کارشناس جلسه بدون اینکه نسبت ساحل با من را بدانند، او را یک استعداد بزرگ بخوانند و خوشحالم از این بابت که خواهری به نام مهشاد عرب دارم که هم ترانه و همکار من است و لحظات شیرین و پر خنده ای را با هم سپری می کنیم.
 
برای تمام انسانهای خوب و پر رویا آرزو می کنم همواره شاد و سلامت باشند و خانواده ای گرم و متحد را تشکیل بدهند و هرگز رنگ جدایی و غم را نبینند.
 

اخبار مرتبط


ارسال دیدگاه