رفتن به بالا
  • پنجشنبه - 11 اردیبهشت 1393 - 16:46
  • کد خبر : ۳۰۸
  • چاپ خبر : گفتگو با رضا صادقی

گفتگو با رضا صادقی

صفحه موسیقی – نصیبه کریمی : رضا صادقی چهره ی ویژه ی موسیقی پاپ ، میهمان برنامه پر مخاطب ” خوشا شیراز ”  بود که چکیده ایی از این گفتگو را در اینجا و به طور اختصاصی می خوانید :   از دومین قسمت خوشا شیراز افتخار داشتم که باشم. امیدوارم به اندازه ای باشم […]

صفحه موسیقی – نصیبه کریمی : رضا صادقی چهره ی ویژه ی موسیقی پاپ ، میهمان برنامه پر مخاطب ” خوشا شیراز ”  بود که چکیده ایی از این گفتگو را در اینجا و به طور اختصاصی می خوانید :

 

از دومین قسمت خوشا شیراز افتخار داشتم که باشم. امیدوارم به اندازه ای باشم که لیاقت وقت گذاشتن مردم را داشته باشم.

من گفته بودم واسه رفتن از این دنیا دیگه مشکی نمی پوشم هنوز که نرفته ام.

پدر شدن خیلی خوب است. نام دخترم تیاراست. به معنی چشم آرا. حال خیلی خوبی دارم. اولین فرزندم است. لالایی قدیمی بندرعباسی می خوانم. روی پایم می خواباندمش گفتند خوب نیست اما دیدیم نمی خوابد باز هم روی پایم خواباندمش. شاید بازی با کلمات باشد اما احساس می کنم تمام برای این آدم بدنیا آمده بودم حس خوبی دارم و چقد از مردم خوب شیراز حس خوبی گرفتم که اسم تیارا را می آوردند و دعایش می‌کردند خدا یک جور عجیب غریبی مرا دوست دارد.

35 ساله هستم.

دو سال در کنسرت ها وقفه داشتم اولین اجرایم بعد از این وقفه شیراز بود که سنگ تمام گذاشتند در مهمان نوازی. این شهر تماما شعر و شعور و فرهنگ است. جا به جای این شهر صحبت یک آدم یک حرکت شعری و شعوری و فرهنگی است.

سه روز پیش دست بوس پدر و مادر آمدم بندرعباس و برای کنسرت آمدم شیراز یک حاله عجیبی است بچه ها می گویند گرم است من می گویم الان زمستان ما جنوبی هاست.

اتفاقی که شکر آفرین است این که مخاطبین من از بیست سال تا پنجاه سال هستند همین که می بینم با همه ی این ها می توانم ارتباط برقرار کنم هم سخت است و هم لذت بخش. سخت از این جهت که نوجوانان ما فهم بالایی دارند و اگر اشتباه بفهمم بعد است. من یک کاری خوانده بودم به نام کلاغ قارقاری که خودشان را جدا می بینند الان که نگاه می کنم می بینم به امروز اصلا ربطی ندارد. یک وقت هایی من نوجوان ها را نمی بینم. وقتی من با برادر 13 ساله ام حرف می زنم تا من حرف می زنم همه چیز خوب است اما به محض این که او شروع به حرف زدن می کند من می مانم احساس می کنم مشکل من است که دهه هفتادی ها را نمی توانم بفهمم. تنها کاری که می توانم بکنم با ساختار موسیقایی که دوست دارند مفاهیمی را که منطبق بر فرهنگ من است خیلی لطیف بیان کنم.

تلخی های رابطه ی عاطفی به هر حال همیشه وجود داشته و قابل کتمان نیست چیزی را که من نمی فهمم پاس دادن فضای عاطفی به یکی دیگر است اسمش فداکاری و ایثار گذاشته می شود که این نیست. هیچ نگاهی از تلاش در این نوع عشق نیست.

خیلی در حق بچه طلم است که بخواهی از 5 سالگی او را ارسطو بار بیاوری دنیای کودک حالی دارد که برای اولین بار در زندگی آد به پدر و مادرش هم فخر می فروشد که پدر شدم انگار او اولین بچه ی جهان است و من اولین و بهترین پدر دنیا من معنی بچه باید را نمی دانم بچه اگر بچه داشت که بچه نبود.

سریال پایتخت را که می دیدم چون آریا دوست خوب من است می خواستم ببینم چه می سازد اما تمام توجهم به سریال بود. حتی سریال هم تمام میشد گاهی یادش می افتادم و خنده ام می گرفت

شرایط امروز برای هر انحرافی اتفاقی وجود دارد جوان امروز را نمی توانیم منحصر کنیم به اتفاقات فرهنگی در چارچوب سالن باید جوانان را بشناسیم و متناسب با فضای آنها و جهانشان حرف بزنیم. هر چیزی را باید رو به جلو بگوییم.

اخبار مرتبط


ارسال دیدگاه